گلادياتور
بعضي بازيكنها هستند كه شايد نامشان در تاريخ نماند اما در در ذهن تمااشاگران باقي ميمانند. جوزپه برگومي يادتان است؟ اگر فوتبال ميبينيد «جنارو گاتزو» از آن بازيكنهايي است كه حتي اگر نامش هم يادتان برود ميگوييد ها همون بازيكنه.
گاتزو بازيكن چندان با تكنيكي نيست هرچند اين چند سالهها حفظ توپاش خيلي خيلي بهتر شده. اما بازيكني نيست كه با يكبار ديدن مربياي او را بپسندد. راستش او مرا ياد گلادياتورها مياندازد از اول تا آخر ميجنگد و ميجنگد جوري كه حتي تيماش هم باخته باشد آدم دلش نميآيد شستاش رو به پايين بگيرد چون او جنگيده است. هر چند باخته
گاتزو يه جورهايي داشمشتيست اگر بيايد جنوب تهران خيلي تحويلاش ميگيرند. و البته ميتواند بازيكن مورد علاقه علي پروين و قلعه نوعي باشد. شما اگر طرفدار تيم حريف باشيد اصلاً از او خوشتان نميآيد و اگر توي تيم شما باشد گاهي اعصابتان را بيفكريهايشان به هم ميريزند ولي باز هم حضور همينةاست كه باعث ميشود فوتبال تبديل به سوسولبازي نشود.
راستي ياد كانتونا و لوتيگريهاي او افتادم. يه فاتحه هم براي او بخوانيد
درباره داربي نوشتم. ولي نكتهايي كه توجهم را جلب كرد اين بود كه داربي ميلان خيلي سالمتر از داربي انگليس بود. شكل خطاها و برخورد بازيكنان و حتي رفتارهاي آخر بازي را مقايسه كنيد. ميبينيد انگار سر آلكس و ونژه ديگر شورش را درآورند هر دو تيم از تمام شيوهها براي غلبه بر حريف استفاده كردند چند بار نيستلر روي بازيكنان حريف را سيخونك كرد و يا ويرا مثل هميشه دلش درد ميكرد براي دعواي حسابي، تازه اين بچهه روني رو هم منحرف كرده بودند. داربي ميلان هم گل كم داشت. البته حركات كاكا و چهار اخطاري كه نصيب اينتريها كرد ديدني بود. امسال ميلان و بارسلونا بازيهاي قشنگي دارند شايد بازي برگشت اين دو در جو نيوكامپ چيزي توپي بشود بازي رفت كه متوسط بود.
گاتزو بازيكن چندان با تكنيكي نيست هرچند اين چند سالهها حفظ توپاش خيلي خيلي بهتر شده. اما بازيكني نيست كه با يكبار ديدن مربياي او را بپسندد. راستش او مرا ياد گلادياتورها مياندازد از اول تا آخر ميجنگد و ميجنگد جوري كه حتي تيماش هم باخته باشد آدم دلش نميآيد شستاش رو به پايين بگيرد چون او جنگيده است. هر چند باخته
گاتزو يه جورهايي داشمشتيست اگر بيايد جنوب تهران خيلي تحويلاش ميگيرند. و البته ميتواند بازيكن مورد علاقه علي پروين و قلعه نوعي باشد. شما اگر طرفدار تيم حريف باشيد اصلاً از او خوشتان نميآيد و اگر توي تيم شما باشد گاهي اعصابتان را بيفكريهايشان به هم ميريزند ولي باز هم حضور همينةاست كه باعث ميشود فوتبال تبديل به سوسولبازي نشود.
راستي ياد كانتونا و لوتيگريهاي او افتادم. يه فاتحه هم براي او بخوانيد
درباره داربي نوشتم. ولي نكتهايي كه توجهم را جلب كرد اين بود كه داربي ميلان خيلي سالمتر از داربي انگليس بود. شكل خطاها و برخورد بازيكنان و حتي رفتارهاي آخر بازي را مقايسه كنيد. ميبينيد انگار سر آلكس و ونژه ديگر شورش را درآورند هر دو تيم از تمام شيوهها براي غلبه بر حريف استفاده كردند چند بار نيستلر روي بازيكنان حريف را سيخونك كرد و يا ويرا مثل هميشه دلش درد ميكرد براي دعواي حسابي، تازه اين بچهه روني رو هم منحرف كرده بودند. داربي ميلان هم گل كم داشت. البته حركات كاكا و چهار اخطاري كه نصيب اينتريها كرد ديدني بود. امسال ميلان و بارسلونا بازيهاي قشنگي دارند شايد بازي برگشت اين دو در جو نيوكامپ چيزي توپي بشود بازي رفت كه متوسط بود.
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home