چند دليل كلافگي

هفت دليل براي اين كه اعصابم خرد است

براي اين كه اعصاب آدم خرد باشد يك دليل هم كافي‌ست اما اين هفت دليل كه برايتان رديف مي‌كنم هر كدام مي‌تواند يك فيل را از پا در بياورد پس ببينيد من چه زندگي نكبت‌باري را امروز از سر مي‌گذرانم با يك علامت تعجب اضافه
يك. ويندوز قرمساق: بعد از چند ماهي كه از ويندوز راضي بود در اثر اشتباه خودم ديشب به هم ريخت امشب از اول شب دارم باهاش ور مي‌روم ولي نه خيال درست شدن نداشت. خرابيس ويندوز از عذاب‌هاي عظيم الهي‌ست. حتي قراره توي ليست عذاب‌هاي جهنم هم وارد مي‌شه مي‌دونيد كه چه كساني شامل اين عذاب مي‌شن.
دو. ديشب گرسنه ماندم: امسال عزيز قرار بود طبق يك قرارداد شرافتمندانه سحري من را تامين كند كه بي‌خيالش شد و خلاصه امروز بر ما چه گذشت.
سه. شكنجه‌گر هميشگي: تلويزيون مثل هميشه يك پاي كنجه بود. پدرسوخته بازي ميلان و بارسا را پخش نكرد. تازه ميلان هم باخته و تازه رونالدينهو هم يك گل قشنگ زده.
چهار. شيخ زايد مرده: من چرا بايد اعصابم خرد باشه؟ خوب مثلاَ متولد اونجاييم ها ولي گذشته از اين رب الكي طرف مرده بعد بازار دبي خوابيده بعد توي بازار ايران قطعه گير نمياد بعد كامپيوتر گرون شده
پنج. رفتم سركار: يعني ديشب خاله دي ان اي زنگ كه برم كامپيوترشون رو نگاه كنم هرجور بود از زيرش در رفتم و انداختم امشب ولي اون هم تلافي كرده و زنگ نزد خلاصه از سر شب رفتيم سر كار
ششم. الف و بي‌اثر بايد بشينم از خودم شعر دربيارم
هفتم. بوش برنده شده مي‌خواستم دليل اين كه چرا انتخابات آمريكا براي ما مهمه رو بنويسم كه شد اين مطلب. بوش برنده و دلم براي حسين درخشان بيچاره مي سوزه.
و اين هم يك شعر كه اين‌جور وقت‌ها مي‌خونم
خر تو خري‌ست عشق كه هيچ‌اش كرانه نيست