چوپان دروغگو

اين رو آذين توي كامنت‌ها گذاشته بود آوردم توي صفحه اصلي
مي گم سلام.چطورين يا نه؟راستي حتما شنيدين يا ديدين که طي يک اقدام غريب دوستانه آقاي دهقان فداکار به اين شهر تشريف فرما شده اند؟از اينکه اين قدر ما مطرحيم خيلي خوشحالم!!کسي چه ميداند شايد همين فردا چوپان دروغگو.کبراي تصميم کبري.کوکب خانم وحسنک کجايي با حيوانات طويله چشمان مارا با قدومشان روشن کنند!بگذريم..کاش اينقدر که به اجانب توجه ميشود سر جوي به خوديها توجه ميشد تا اينقدرسرخورده نشوند و در جستجوي محبت اينها هم به اجانب روي نياورند.ولي خوب حق دارند ديگه چون ما که دهقان فداکار نداشته ايم آقاي ريز علي طي جند جلسه رفت وآمد به مدارس و مجالس با حضور مترجمشان بيان داشته اند که قصه فداکاري ايشان به صورت حقيقي بيان نشده.ايشان گفتند:بابا من کتم را به آنش کشيدم !.اما تصوير مرا بدون لباس کشيده اند و با تير اندازي توانستم قطار را متوقف کنم.حالا نتيجه:
1.
هرچند ريزعلي اردبيل تشريف دارند ولي دليل نميشود زير کتش لباس نپوشد
2
کشور ما در به تصوير کشيدن هم از جلو ه هاي ويزه استفاده ميکند
3.
چون استفاده اسلحه جنبه بدآموزي دارد وکلا خشن شناخته شده خصوصا براي کودکان مسئولين تربيتي در کتاب اسمي از آن نبرده اند اينجا غرب وحشي که نيست ايران است

1 Comments:

Blogger Gerash said...

مي‌گن تركه داشت مي‌رفت ديد كوه ريزش كرده و قطار هم داره مياد.خلاصه ياد فداكاري و اين جور حرفا افتاد نارنجك به خودش بست و رفت زير قطار و قطار فرستاد هوا
چند وقت بعد طرف اومد به خواب زنش. زنه ازش پرسيد چرا اين كار كردي و آبرو ما رو بردي
گفت والله من بچه بودم هم اين ريزعلي رو با حسين فهميده قاطي مي‌كردم
حالا حكايت مسئولين شهرماست كه به جاي اصغرزاده رفتن ريزعلي رو آوردن

۸:۵۳ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home