درباره نفرت

سينما چهار اين هفته فيلم نفرت را پخش کرد. فيلمي به شدت واقع‌گرا بخواهیم نمونه‌هاي آن را در ادبيات بجوييم. بايد از ناتوراليست‌ها نام ببريم. اشاره به لايه‌هاي فرودست جامعه، فضاهاي تيره، زبان غيرهنجار و البته سرنوشتي که انگار گريزي از آن نيست. البته چون فيلم زياد از نماهاي بسته استفاده نکرده است به طور کامل آن را نمي‌توان يک فيلم ناتوراليستي ناميد.
به هر حال خواستم اشاره کنم اين هفته هم يک فيلم باحال ديديم. هر هفته‌اي که نه سينمایک نه سينما چهار فيلم به‌درد بخوري ندارند و همچنين خبري از فوتبال هم نيست. آدم نمي‌داند چه خاکي سر خودش بکند. به نظر من نفرت ارزش دوباره ديدن را دارد. بد نيست اگر دلتان خواست صحنه‌هاي مغز سوراخ کن فيلم را در کامنت‌ها بنويسيد. اين طوري مي‌شود بخشي از خاطره جمعي ما مثل بسياري جاها که هيچ‌چيز به جز يک جمله از يک کتاب يا صحنه‌اي از يک فيلم يا يک عکس نمي‌تواند بگويد مرض‌مان چيست.
گذشته از تمثيل مردي که از ساختمان پنجاه و هشت طبقه سقوط مي‌کند که جاي حرف ندارد. در صحنه قبل از اين که سعيد ايفل را با تقه زدن خاموش کند. اون سياهه با يهوديه دارن جملات قصار مي‌پرونن که آدم ياد يادداشت‌هاي سه و بيست و يک دقيقه نيمه‌شب مي‌افته جمله‌هاي يهوديه که ته مي‌کشيد. سياهه گفت آزادي، برابري، برادري (يعني همون شعار انقلاب فرانسه) يهوديه جواب داد: اينو گذاشته بودم براي يک جاي مهمتر.

1 Comments:

Anonymous ناشناس said...

فیلم نفرت رو متاسفانه ندیدم که بتونم نظری بدم ولی در کل فیلم به درد بخور کم پیدا میشه .امیدوارم بتونم ببینم.
شقایق

۵:۱۸ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home